ریحانه جان 13 سال وهستی جانریحانه جان 13 سال وهستی جان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

هستی شیرین زبون

عالی عالی عالی عالی

گفتاری با تو! هستی من...

دختر ناز گل و مهربون مامان , چند روز از تولدت میگذره و تو هستی کوچولوی من که تمام "ق" ها رو " گ" تلفظ می کردی حالا تبدیل شدی به یه دختر کوچولوی خانم که جلوی اصرار های مامان برا تلفظ "گاشگ" مقاومت می کنه و اون رو "قاشق" تلفظ میکنه. بذار برات بگم که یه شبه "ق" رو پیدا کردی و و اصرار به استفاده از اون داشتی. مثلا بهت می گفتم بگو "گولباگه" و تو با تمرکز فراوان می گفتی "قور قور قورباغه" بگو "گابلمه" و تو " قابلمه" بگو "گوری" و تو "قوری" در اینجا خیلی اتفاقی ازت خواستم بگی "گاو" و می دونی تو چی گفتی؟ گفتی "ق...
10 مهر 1393

تولد هستی خانم

همین طور که از روز شمار وبلاگ پیداست چند روز پیش تولد عشقم , هستی خانم بود. که برخلاف هر سال که سر موقع خودش می گرفتم و فامیل از دور و نزدیک خودشون رو می رسوندند, امسال تصمیم گرفتیم تولد دخملی ها رو به صورت خارق العاده و بی نظیر, عید نوروز بگیریم. یه تولد دونفره و هر کدام با تشریفات خاص خودش... فکرش هم دلم رو قنج می ندازه... به همین دلیل همسری عزیز فرمودن به هستی خانم نگیم که سالروز تولدشه که تا عید خیلی باید انتظار بکشه. و به همین نام و نشون کلا اون روز و اون شب همه تلفنی و حضوری به من و همسری تبریک می گفتن و تو دل من عروسی بود, اصلا یه حال خوبی داشتم , همش هستی رو بغل می کردم و می بوسیدم. یه حال شعفناک عجیبی بود... ا...
10 مهر 1393
1